گوشه هایی از هنر مسیحی
از کتاکومبها تا بازیلیکاها
مؤلف: پل لالر (عضو طریقهی دومینیکی)
|
داستان ما از یک روز خوب در سال 1849 آغاز میشود که مرد جوانی به نام جووانّی باتیستا دِ روسّی در تاکستانی در جنوب رُم بخشی از یک کتیبه را پیدا کرد. او بهدرستی آن را متعلق به آرامگاه پاپ کورنلیوس، متوفای 252 میلادی، دانست. دِ روسّی در ناحیه کتاکومب بود،این کتاکومب(بخش زیرزمینی گورستانهای اولیه مسیحی،مقبره هایی که در سطح زمین بودند با گذشت سالها از بین رفتند و تنها بخش زیرزمینی این گورستانهاکه با خاک پرشده بود سالم باقی ماندند.) بر اساس مطالعاتی که دربارهی منابع مکتوب اولیه انجام داده بود، میدانست که پاپ کورنلیوس در یکی از گورستانهای بزرگ کلیسای مسیحیِ اولیه به خاک سپرده شده است. او دریافت که آن گورستان باید در همان اطراف باشد. (تصویر 1)
|
تصویر 1. بخش زیرزمینیِ یک گورستان مسیحی که از دوران مسیحی اولیه به جای مانده است
|
دِ روسّی بهزودی موفق به کاوش آن محوطه شد و به راهروهای گورستانهای زیرزمینیای دست یافت که مجموعهای غنی از نقاشیهای مسیحی اولیه را در بر داشتند. برخی از این نقاشیها به واسطهی اکتشافات و آثار پیشگامانی همچون بوزیو در قرن هفدهم شناخته شده بودند. اکنون در نتیجهی کار نظاممند دِ روسّی(کاوش و شناسایی گورستان ها از منابع قدیمی)، امکان آن فراهم آمده بود که تاریخ آن نقاشیها تعیین و داستان پیدایش هنر مسیحی به نحو بهتری فهمیده شود. |
در آن اکتشافات نخستین، این تمایل وجود داشت (و هنوز این تمایل در ما وجود دارد) که تاریخ آن کتاکومبها به قرن اول بازگردد، به این منظور که آنها به عنوان شاهدی برای حیات کلیسای رسولی در نظر گرفته شوند. اکنون ما میدانیم که غیر از برخی هستههای مرکزیِ ارزشمندِ بعضی از گورستانها، بخش اعظم آنها و بیشتر نقاشیها و مجسمههای موجود در آنها در واقع به قرنهای چهارم و پنجم بازمیگردد. اکتشافات دِ روسّی مطالعاتی را آغاز کرد که بهتدریج ابهامات بیشتری را زدود و تصویری را از چگونگی رشد و گسترش هنر مسیحی اولیه پدید آورد. |
صحنههایی که در این کتاکومب مییابیم غالباً صحنههایی از کتاب مقدس است که از هر دو عهد قدیم و جدید می باشند. با وجود این، آشکار است که این صحنهها صرفاً تصویر وقایع نیستند بلکه از اهمیتی نمادین برخوردارند. این صحنهها بیانگر این باور دینی هستند که به واسطهی ایمان به خداوند، آنگونه که عیسی مسیح تعلیم داده، میتوان بر رنج و محنت و نهایتاً مرگ غلبه پیدا کرد. بیانات اخیر پاپ بندیکت دربارهی هنر مسیحی را از همین لحاظ میتوان درک کرد که فرمودند: «همهی تصاویر مقدس، بدون استثناء، به معنایی تصاویری از رستاخیز مسیح هستند، تاریخ در پرتو رستاخیز مسیح خوانده میشود. ایمان مسیحی اولیه بر رستاخیز مسیح متکی است». |
برخی از کهنترین دیوارنگارهها از مجموعه آثار هنری گستردهی کتاکومبها در ناحیهای یافت میشود که نخست دِ روسّی به کاوش در آن پرداخت. سردابی که پاپ کورنلیوس پس از مرگش در سال 252 میلادی در آن به خاک سپرده شد، پیش از آن نیز یک گورستان قدیمی مسیحی بود. بنابراین، نقاشیهای بخشی از این گورابه به پیش از 252 میلادی و معمولاً به حدود 200 میلادی بازمیگردد. در این بخش ما شاهد نماد ماهی هستیم که سرْنام «عیسی مسیح پسر خدا، نجاتدهنده» است(در زبان یونانی ماهی را ایکتوس Ichthus مینامند وحروف کلمه ایکتوس آغازگر این کلمات میباشند: Iesous به معنی عیسی،Christos به معنی مسیح،Theou به معنی از خدا، Uios به معنی پسر و کلمه Soter به معنای نجات دهنده میباشد.) بر روی ماهی، نان و شراب قرار دارد که نمادی برای حضور مسیح در نان و شراب آیین عشای ربّانی است. (تصویر 2) |
تصویر2
|
نقاشیهایی از همان دورهی اولیه، یعنی حدود 200 میلادی، درست در شمال رُم در گورستانی زیرزمینی مشهور به کاتاکومب پریسیسیلا یافت میشود. در آنجا اولین نقاشیهای شناخته شده از مریم و عیسای کودک یافت میشود، که بعدها در عالم هنر مسیحی فراگیر شد. این نقاشی فوقالعاده که از کیفیتی نظیر شمایلهای متأخر برخوردار است ما را هدایت میکند تا به راز عیسی در محضر مریم و از طریق وی داخل شویم. پیامبری(بلعم) که در سمت چپ قرار دارد به ستارهی بالای سر مریم اشاره میکند. مریم رو به پایین مینگرد و کودک را تماشا میکند که در حال نگریستن به ما است و مارا به درون راز این نقاشی دعوت میکند و ما نیز در این راز شریک می شویم. (تصویر 3) |
تصویر 3
|
در همان اطراف، در بخش دیگری از همان گورستان، مقبره ی دیگری وجود دارد که تاریخ آن نیز به حدود 200 میلادی بازمیگردد. بر روی طاق، صحنهی دیگری از مریم و عیسی وجود دارد. این دفعه، لحظهی پس از تولد عیسی به تصویر کشیده شده که مجوسیانی از بلاد فارس برای ادای احترام به او آمدهاند (تصویر 4). این صحنه هم از دیگر صحنههایی است که تاریخی طولانی در عالم هنر مسیحی اولیه دارد. در داستان مجوسیان فارس، هنرمند رومی امر بسیار مهمی را مدّ نظر قرار داده که ماهیت جهانی دین مسیحی خوانده میشود. دین مسیحی به مردمی که نژاد یهودی داشتند، منحصر نبود بلکه برای همگان از هر فرهنگ و ملیتی آزاد بود. |
تصویر 4
بازگشت به بالای صفحه
|
در طی قرن سوم بسیاری از نقاشیهای گورستانها به شیوهای که ساختمانهای رومی تزئین میشدند، طراحی شدند.در قرن اول فضای داخلی خانه ها با پرسپگتیوهای معماری(المان های معماری همچون پنجره، در، ستون و ... بر روی دیوارها نقاشی می شد.) و چشماندازهای سراسرنما که فضای داخلی خانهها را در قرن یکم پوشانده بود. در قرن سوم این گونه فضا سازیها جای خود را به الگوهای هندسی داد که در آنها تصاویر جداگانه بر روی پیشزمینهی سفیدِ درون فضاهایی که به وسیلهی الگوهای هندسی خلق میشد، آویزان بودند به گونه ای که این تصاویر با الگوهای هندسی تماسی نداشتند(تصاویر 5 و 6). مشاهده میکنیم که بیشتر این تصاویر مقدس، صحنههایی از کتاب مقدس هستند که از پژواک خاصی برای مسیحیان اولیه برخوردار بود. |
تصویر 5
|
تصویر 6
|
تصویر دیگری که در آن پوشاک ایرانی پدیدار میشود و موضوع رایجی در نقاشی مسیحی اولیه به حساب میآید، رخدادی است از کتاب دانیال که طبق آن سه مرد جوان به دلیل خودداری از پرستش خدایان باطل در آتش انداخته میشوند. ایمان آنان به خداوند سبب میشود تا بی هیچ آسیبی از شعلههای آتش جان سالم به در برند. (تصویر 7) |
تصویر 7
|
نقاشی دانیال در چاه شیران نیز متعلق به کتاب دانیال است. این تصویر نشان میدهد که ایمان او به خداوند جان او را در برابر حملهی شیران حفظ میکند (تصویر 8). این داستان که دربارهی نجات از آزار و شکنجه است برای مسیحیان اولیه که تحت آزار و شکنجه قرار داشتند، از اهمیت خاصی برخوردار بود. |
تصویر 8
|
نقاشی دیگری که به رستگاری و نجات اشاره دارد، کشتی نوح است. کشتی به نحوی بسیار خلاصهوار طراحی شده و نوح نیز، به شیوهی مشخصهی نیایش مسیحی اولیه، دستانش را بالا برده است. (تصویر 9) |
تصویر 9
|
یکی از تصاویر رایج در هنر مسیحی اولیه، صحنهی است که یونس از کشتی به دریا پرتاب میشود و عنقریب است که نهنگ او را ببلعد. روشن است که آن هنرمند هرگز نهنگی را ندیده بوده و یک هیولای دریا را، آنگونه که در هنر رومی تصور میشده، نقاشی کرده است (تصویر 10). داستان یونس به طور خاصی برای گورستان مناسب بود چراکه خود عیسی برای پیشگویی رستاخیز خود از تصویر بلعیده شدن توسط نهنگ و رهاشدن پس از سه روز استفاده کرده بود.(متی 12:40 )این تصویر از زندگی پس از مرگ سخن میگوید. |
تصویر 10
|
صحنهی رایج دیگر، داستان انجیل دربارهی زنده شدن ایلعازر از مرگ است. در گورستانی یکی از این صحنهها باقی مانده است که طبق آن با آمدن عیسی دیگر مرگ حرف آخر را نمیزند و عیسی از ما میخواهد که دوباره پس از مرگ زنده شده و زندگی کنیم (تصویر 11). |
تصویر 11
|
یکی از مشهورترین تصاویر کتاکومبها، شبان نیکو نام دارد (تصویر 12). این اثر از پیشینه ای طولانی در جهان کلاسیک پیشامسیحی برخوردار است. تا دورهی رومی متأخر، این تصویر برای بازنمایی امید روستائیان و چوپانان به حیات پس از مرگ به کار میرفت. در عهد عتیق، خداوند، شبان مردم خود و تکتک افراد است و آنها را از خطر به سوی جایگاه آرامش رهبری می کند(مزمور 23 ). عیسی خود را به عنوان شبان نیکویی توصیف کرد که حاضر بود زندگی خود را فدای گوسفندانش کند. مسیحیان از آن تصویر کهن کلاسیک برای نمایاندن عیسی در قالب یکی از دوستداشتنیترین تصاویر هنر مسیحی اولیه استفاده کردند. در نمونههای متعلق به اوایل قرن سوم، صرفنظر از اینکه بافت مسیحی واضحی وجود دارد، اغلب تشخیص اینکه منظور از تصویرْ نمودی از عیسی است یا آنکه منظور از آن طبق عقیدهی رومی صرفاً تصویری از آرامش پس از مرگ است ، کار دشواری می باشد. |
تصویر 12
بازگشت به بالای صفحه
|
این آثارِ ارزشمند باقیمانده از هنر مسیحی اولیه به این دلیل از اثرات تخریبی زمان مصون ماندند که در گورستانهای زیرزمینیای نقاشی شده بودند که بعدها پُر و به فراموشی سپرده شدند. اما آیا هنر دینی در خارج از گورستانها نیز وجود داشته است؟ آیا مسیحیان چنین صحنههایی را در کلیساهای خانگی خود در قرن سوم نیز نقاشی میکردهاند؟ دلیلی در دست داریم که نشان میدهد آنها قطعاً چنین میکردهاند. این شاهد، خرابههای کلیسایی خانگی متعلق به قلعهای رومی در شهر دورایوروپاس در سوریه (نزدیک قلعهالصالحیه کنونی) است. این نقاشیها به قطع یقین به قرن سوم بازمیگردد یعنی زمانی در حدود سال 256 میلادی که این شهر مورد تهاجم قرار گرفت و مردم آن را ترک کردند. کاوشهای باستانشناختی به اکتشاف این کلیسا انجامید. در میان دیوارنگارههای منقوش این کلیسا نقاشیهایی از شبان نیکو (تصویر 13)، شفای مرد افلیج به دست عیسی (تصویر 14) و سه زنی که به دیدن مقبره عیسی رفتهاند و دریافتهاند که او از مرگ برخاسته است (تصویر 15)به چشم می خورد. |
تصویر 13
|
تصویر 14 تصویر 15
|
با در نظر گرفتن اینکه مسیحیت از پیشینهای یهودی برخاست که نقاشیکردن تصاویر را ممنوع کرده بود، شاید این اندازه شکوفایی و رونق فراوان هنر مسیحی در کلیسای اولیه امری شگفت بنماید. مسیحیان در دنیای رومی تحت تأثیر فرهنگ غنی هنریای بودند که پیرامون آنها را فراگرفته بود. جالب است که در کتاکومبهای یهودی شهر رم و به ویژه در کنیسهای که در دورا یوراپاس کشف شد، شاهد حضور دیوارنگارههای منقوش هستیم. منازعات بزرگی در خصوص کشیدن تصاویر در میان مسیحیان نه تنها در دورهی شمایلشکنی بلکه همچنین به طور مکرر در طول تاریخ مسیحیت شکل گرفت. ما امروزه نیز شاهد اعتراضات برخی از کلیساهای پروتستان به تصاویر هستیم. |
از دیدگاه مسیحیان مبنای استمرار بخشیدن به سنت باستان در خصوص استفاده از تصاویر به اعتقاد به تجسد بازمیگردد؛ اینکه خداوند طبیعت و شکلی انسانی در عیسی مسیح گرفته است. ما در عیسی مسیح تصویر خداوند رؤیتناپذیر را میبینیم و کار نجاتبخشی او بر ما آشکار میشود. حکمی که اعتبار سنت باستانیِ استفاده از تصاویر را تأیید می کرد، در شورای دوم نیقیه در سال 787 میلادی رسماً اعلام شد.
بازگشت به بالای صفحه
|
آزار و اذیتهای فراوانی که در دنیای رومی بر مسیحیان روا داشته میشد، در قرن چهارم به پایان رسید و امپراتوران از آن پس به حامیان سخاوتمند کلیسا بدل شدند. بر روی درهای بازیلیکای سانتا سابینا در شهر رم که به ابتدای قرن پنجم بازمیگردد، میبینیم علاوه بر آن که صحنههای سنتیای که از گورستانها با آنها آشنایی داریم هنوز حضور دارند، قاببندهای جدید و پیچیدهتری نیز به چشم میخورند که از زیبایی چشمگیری برخوردارند (تصاویر 16 و 17). این قاببندها تحت تاثیر شرایط قرن پنجم میلادی یعنی در سالهای زوال قدرت امپراتوری روم بازگشتی به هنر کلاسیک رومی قرن اول یعنی زمانی که امپراتوری در اوج قدرت بود داشتند. |
تصویر 16
|
تصویر 17
|
از آن پس کلیساها با حمایت مالی امپراتوری ساخته میشدند. کلیساها دیگر تالارهای کوچکی برای گردهمآیی اجتماعات مسیحی نبودند، بلکه به بازیلیکاها یا تالارهای شاهانه بدل شدند. از اندازه و زیبایی کلیساها به منظور بیان شکوه و عظمت خداوند استفاده میشد که میتوان با سهیم شدن در حیات کلیسا از زندگی او بهرهمند شد. بر طبق گرایش معماری آن عصر، ساختمانها از بیرون ساده بودند اما عظمت و زیبایی فضای درونی آنها خیرهکننده بود. این موقعیت، تصاویر جدیدی را نیز طلب میکرد. این چنین بود که هنرمندان به دنیای کاخهای امپراتوری توجه کردند و انواعی از تصویر را به کار گرفتند که برای بیان شکوه و جلال شاهانه مورد استفاده قرار میگرفت. در آن زمان، عیسی با شکوه و جلال فوقالعادهای به همراه رسولانش که همچون مقامات دربار او به نظر میرسیدند، به تصویر کشیده میشد. تصویر زیر، صحنهای است که در موزائیک کلیسای سانتا پودنزیانای شهر رُم متعلق به قرن چهارم مشاهده میشود (تصویر 18). |
تصویر 18
|
یکی از تصاویر متعلق به آن دوران که مکرراً با آن مواجه میشویم، تصویری است که عیسی را در حال اعطای قدرت خود به پطرس قدیس نشان می دهد (تصویر 19). در طی قرن چهارم، این صحنه بر روی تابوت های سنگی، نقاشیها و موزائیک ها مکرراً یافت میشد (تصویر 20). چرا این صحنه در آن زمان بدین اندازه رایج شد؟ نشانههایی وجود دارد مبنی بر اینکه تصویری که در اختیار داریم، مضمونی است که به موزائیک اصلی در کلیسای قدیمی حضرت پطرس در واتیکان تعلق دارد. ریشه اصلی این تصویر در دنیای شمایلسازی امپراتوری است. ما می توانیم در نمونههای بجامانده تصاویری مشاهده کنیم که در آنها امپراتور تئودوسیوس در زیر یک طاق قاب گرفته شده و در دو طرف او دو شریک امپراتوری او یعنی والنتینیان دوم و پسر او آرکادیوس، حکمی را به یکی از مقامات ارشد میدهند. نام این تصویر ترادیتسیو لجیس)(traditio legis است. کلیسا از این تصویر برای نمایش دادن لحظه ی بزرگی که عیسی مسیح قدرت خود را در حضور مقامات خود یعنی رسولانش به حضرت پطرس اعطا نمود استفاده کرد (تصویر 21). غالباً گوسفندانی در زیر این صحنه نشان داده میشوند که متعلق به شهرهای بیت لحم و اورشلیم هستند. این گوسفندان سمبل گله ای از مسیحیان هستند که اصل و نسب متفاوتی دارند و پطرس قدیس از آنها حمایت و مراقبت میکند. عناصر این تصویر در طی تاریخ موزائیک های کلیسایی تا هزار سال بهطور مجدد پدیدار شد.
|
تصویر 19
|
تصویر 20
|
تصویر 21
|
بازیلیکای دیگری که موزائیک های مسیحی اولیهی آن بجامانده، کلیسای سانتا ماریا ماجوره (کلیسای بزرگ حضرت مریم) متعلق به قرن پنجم است. در تالار مرکزی این کلیسا، مجموعهای از موزائیک ها داستانهایی را از پهلوان عهد عتیق از جمله ابراهیم، اسحاق، موسی و یوشع به تصویر میکشند. این موزائیکها تاریخ حماسی قوم خداوند را آنگونه که در کتاب مقدس یافت میشود، روایت میکنند درست همچون داستانهای ویرژیل که داستان حماسی مردم روم را بیان میکند. در واقع، در دستنوشته تاریخ ویرژیل برای قرن پنجم تصاویر کوچکی یافت میشود که مشابه این موزائیک های مسیحی است. صحنههایی همچون اینیاس که بر ساختن شهر کارتاژ نظارت میکند (تصویر 22) بهشدت با موزائیکهای تالار مرکزی بازیلیکای سانتا ماریا ماجوره که داستان پهلوانان کتاب مقدس را به تصویر کشیده (تصویر 23)، تشابه دارد.
بازگشت به بالای صفحه
|
تصویر 22
|
تصویر 23
|
در موزائیک های این تالار، روایتی که مسیحیان از تاریخ قوم خدا مشاهده میکردند، به چشم میخورد (تصویر 24). ولی مهمترین موزائیک بازیلیکا که از همان قرن پنجم باقی مانده بر روی طاق قربانگاه می باشد که تحقق تاریخی که در تالار مرکزی بازیلیکا روایت شده را در جلال عیسی می بینیم. |
تصویر 24
|
آرایش این موزائیک بر روی طاق در نگاه نخست تاحدودی گیجکننده به نظر میرسد. کلید فهم آن را میتوان در آثار یادمانی امپراتوری همچون پایه ستون آرکادیوس در قسطنطنیه یافت (تصویر 25). |
در این پایه ستون نمادهایی از قدرت امپراتوری، خانوادهی امپراتور، متحدان او و سرانجام آشفتگی دشمنان تصویر شده است. با قیاس این آرایش نسبت به موزائیک سانتا ماریا ماجوره میتوانیم آن موزائیک را به عنوان ترکیببندیای که شکوه شاهانهی عیسی را منتقل میسازد، درک کنیم. در رأس موزائیک، نماد شکوه الاهی قرار دارد، دورتادور آن را رخدادهای شگفت مربوط به زندگی خانوادگی عیسی فراگرفته است، در پایینْ متحدان او و سرانجام شکست دشمنش، که به صورت هرود پادشاه تصویر شده، قرار دارند. بنابراین، در اینجا نیز نوعی از بازنمایی که در هنر رومی شاهانه استفاده میشده برای بیان شکوه و عظمت الاهی خداوند، که در عیسی به ما شناسانده شده، به کار رفته است. |
تصویر 25
|
یکی از ویژگیهای جالب این موزائیک تخت خالی همراه با صلیب است (تصویر 26). تصویر تخت خالی برای بازنمایی حضور الاهی نیز خود عنصری است که از عالم شمایلشناختی شاهانه گرفته شده است. تخت خالی نمایانگر امپراتور است. در اینجا، تخت خالی نماد الوهیت و انتظار مشتاقانه برای ظهور شکوهمندانهی او در آخرالزمان است. این ویژگی یکی از ویژگیهای متعددی است که استفاده از آنها ادامه یافت، چنانکه در موزائیک قرن نهمی کلیسای سانتا پراسّده در نزدیکی کلیسای قرن پنجمی سانتا ماریا ماجوره به چشم میخورد (تصویر 27). |
تصویر 26
|
تصویر 27
بازگشت به بالای صفحه
|
در قرن هفتم، تغییر بزرگی در موزائیک سازی رخ داد. این تغییر را میتوان در موزائیک کلیسای قدیس آگنسِ شهید در رُم مشاهده کرد. در آن دوره این شهر تحت حکمرانی بیزانس قرار گرفت و این تأثیر روشن است. در آنجا، روایت به حداقل ممکن کاهش یافت. شهادت او از طریق آتش و شمشیری در جلوی پای او نشان داده میشود (تصویر 28). قصد هنرمند بیان حضور شخصیت اوست. او جلوی پسزمینهای طلایی ایستاده است؛ چهرهای رنگپریده دارد و لباس رسمی کشیشان را به تن دارد، او ورای زمان و مکان است (تصویر 29). این موزائیک شمایلگونه هرکسی را که در آن نظاره میکند، به محضر این قدیس میبرد.
|
تصویر 28
|
تصویر 29
|
بازنمایی نمادین از ابتدا عنصر مهمی در هنر مسیحی بوده است. در این تصویر مشاهده میکنیم که سوزانا به صورت برّه و افراد بزرگتری که او را تهدید میکنند به صورت گرگهایی بازنمایی شدهاند (تصویر 30). ما تنها از آنجا به این نکته پی میبریم که نام سوزانا در کنار سر برّه نوشته شده است. |
تصویر 30b تصویر 30a
|
میتوان دریافت که در قرن چهارم امکان استفاده از نمادهای مشهور به میزان بسیار زیادی وجود داشته است. هنرمند با استفاده از جزئیات بسیار اندکی قادر بوده تا آرامش، لذت و شکوه پیروزمندانهی رستاخیز عیسی مسیح را بیان کند (تصویر 31). |
تصویر 31
|
این عناصر مختلف هنر مسیحی اولیه روایی، نمادین، شمایلشناسی شاهانه و قدرت شمایل با یکدیگر آمیخته شده و در خلال قرون وسطا دوباره پدیدار شدند، موجب شکلگیری هنر قرنهای نهم تا دوازدهم شدند و در واقع انتقال پیام قدرت و زیبایی عیسی مسیح را به روزگار ما استمرار بخشیدند. |
بازگشت به بالای صفحه |